از چین ، هند ، ایران ، بابل و یونان داستان یکسانی وجود دارد که پادشاه آن منطقه ( اودیسیوس-گیلگمش-جمشید-یما- هو آنگ دی ) سفر طولانی دارد، موجودی قوی هیکل (هرکول - انکیدو- دیوهای جمشید) در داستان تحت امر اوست و دور دنیا سفر می کند و بر باد تسلط دارد. در واقع طبق قرآن کریم، ذی القرنین دور زمین گشته است و شواهد نشان می دهد او پرواز کرده است و بر باد تسلط داشته است. پس اینکه در تمام تمدن ها ( چین و هند و ایران و بابل و یونان ) افسانه ی مرد تسخیرگر باد که سفری به دور دنیا دارد مطرح است . ذی القرنین از لحاظ لغوی به معنی صاحب دو بال مرد پرنده است!
حال می خواهم نکته ی جالبی بگویم در ادبیات باستانی ملل دنیا داستان یک شخص که دور دنیا سفر می کند و آدم ماجراجویی هست وجود دارد که تا حدود زیادی شبیه هم هستند.
هوآنگ دی
طبق افسانه های چینی ها شخصی به اسم هوآنگ دی که کاشف قطب نما هم هست وسیله ای پرنده ( ابزاری مکانیکی) داشته که با آن پرواز می کرده است. ,نکته ی جالب اینجاست که نوشته با این وسیله مسافت های طولانی را می توانسته یک روزه طی کند و اینکه اون وسیله ی نقلیه 3000 سال قدمت داشته و راننده ی اون 2000 سال عمر داشته است و مارهایی از آن آویزان بودند.
«هوانگ دی» به زمین آمد و با یک اژدهای پرنده! او قدرت پرواز داشته. «هوانگ دی» میتوانسته در یک ثانیه، هر جا که بخواهد باشد و او معمولا اینکار را با اژدهای خود و پرواز به نقطهای انجام میداد.
«هوانگ دی» هرج و مرج را بر چید و اولین امپراطوری چین را بنا کرد. به او به چشم یک قهرمان ملی نگریسته میشود که قطبنما و طب سوزنی را پدید آورده و همینطور خط چینی را طبقهبندی کرده است. یکی از بزرگترین میراثهای او، دیوار بزرگ چین است.
وقتی موفقیتها کامل شد، او تصمیم به رفتن گرفت. اژدهای زرد بزرگ بازگشت و او به داخل آن و به شکم اژدها بازگشت و برای همیشه پرواز کرد
جمشید
در ایران جمشید (به معنی پادشاه تابان) که تختی پرنده دارد ( فردوسی :چو خورشید تابان میان هوا / نشسته بر او شاه فرمانروا ) و بر جنیان و دیوها حاکم است، حاکم تمام زمین است و در آخر ناپدید شده و طبق شاهنامه فردوسی، ضحاک شیطان صفت ادعا می کند او را در دریای چین کشته است.
گیلگمش
در سال 1849 میلادی ، 12 کتیبه به زبان اکدی در نینوا که حاوی داستان گیلگمش بود پیداشد.زمان نوشتن آنها را 1000 قبل از میلاد می دانند. محل سکونت گیلگمش جنوب بین النهرین یا بابل (عراق کنونی) تخمین زده شده است.
تو افسانه گیلگمش(حاکم بابل) هم اشاراتی به تسلط او بر باد و سفر طولانی او شده که در کتیبه ها او را سوار بر تختی شبیه حلقه ی بالدار نشان می دهند. او دور دنیا را برای یافتن درخت حیات سفر می کند. همراه او انسانی درشت اندام و قوی به اسم انکیدو است. او دیواری می سازد با روکش مسی تا مردم شهری را از هجوم نجات دهد.
او کسی است که علم فراوانی دارد و پادشاه پادشاهان است. اعتبار گیلگمش با ساخت دیوار افسانه ای اوروک است. پوشش دیواری که او می سازد از مس است. همچنین او سفری طولانی به دور دنیا برای یافتن راز زندگی جاودان داشته است. پدرش یک روحانی و پادشاه و مادرش زنی پاکدامن بوده. او در جهانگردی خود، به مردی بر می خورد که بازمانده ای از طوفان بزرگ است و نامیراست ( برابر بررسی های به عمل امده در کتیبه ها احتمالا منظور حضرت خضر نبی (ع) بوده می باشد)
حضرت سلیمان (ع)
در مورد اینکه حضرت سلیمان در چه دوره ای بوده است گمانه های زیادی وجود دارد. اما از نظر این نگارنده یک نکته ی مهم وجود دارد و آن این ست که سلیمان (ع) درخواست پادشاهی عظیمی از خدا کرد که بر هیچ کس نداده باشد "ملک لا ینبغی لاحد من العالمین" و طبق قرآن به او بخشیده شد و همین نکته می تواند راه گشا باشد. و بعلاوه باید دنبال بقایای بناهای عظیم و تمثال هایی بود که با قدرت های فوق انسانی (اجنه هایی که توسط آن حضرت تسخیر شده اند) ساخته شده باشند.
ذوالقرنین
در سوره ی کهف آیات 83 تا 98 مطالبی راجع به ذوالقرنین آمده است: " و از تو در باره ذوالقرنين می پرسند ... بگو ما در زمين به او امكاناتى داديم و از هر چيزى وسيله اى بدو بخشيديم، او راهى را دنبال كرد تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد و دید خورشيد در چشمهاى سياه غروب مىكند و نزديك آن طايفه اى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب می كنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش می گيرى. گفت اما هر كه ستم ورزد عذابش خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانيده می شود آنگاه او را عذابى سخت خواهد كرد و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداشى نيكوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به كارى آسان واخواهيم داشت. سپس راهش را دنبال كرد. تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع می كرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم... سپس راهش را دنبال كرد تا وقتى به ميان دو سد رسيد در برابر آن دو [سد] طايفه اى را يافت كه نمی توانستند هيچ زبانى را بفهمند، گفتند اى ذوالقرنين ياجوج و ماجوج سخت در زمين فساد می كنند آيا [ممكن است] مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدى قرار دهى؟ گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمكن داده [از كمك مالى شما] بهتر است مرا با نيرويى يارى كنيد تا ميان شما و آنها سدى استوار قرار دهم. براى من قطعات آهن بياوريد تا آنگاه كه ميان دو كوه برابر شد گفت بدميد تا وقتى كه آن [قطعات] را آتش گردانيد گفت مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم."
نکات مهم از این آیات :1. ذوالقرنین کسی است که " إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا" : در زمین صاحب قدرت بوده و از هرچیز به او داده شده است. 2. اینکه ذوالقرنین می توانست مسافت های طولانی را طی کند و به شرق و غرب زمین برود. 3. ذوالقرنین به سمت مغرب رفت و به چشمه ی سیاه رسید و بعد مسرش را ادامه داد تا به مطلع خورشید رسید و در آنجا قومی برهنه را دید 4. سپس ادامه داد تا بین دو سد رسید و قومی را دید که " لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا" سخنی نمی فهمیدند و اینکه به او گفتند یاجوج و ماجوج در زمین فساد می کنند آیا سدی میان ما آنان می زنی؟ 5. ذوالقرنین از آنان "زبر الحدید" (قطعات آهن) خواست و گفت در آتش بدمند تا آهن ذوب شود و سپس " أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا" بر آن مس گداخته ریخت.
و باز هم تاکید می کنم که ذی القرنین از لحاظ لغوی به معنی صاحب دو بال مرد پرنده است!
از نظر این نگارنده می توان مسافرت ذوالقرنین را اینگونه تصویر سازی کرد: حرکت به سمت غرب تا اینکه به "عین حمئه" یا چشمه سیاه رسید (احتمال زیاد دریای سیاه) سپس ادامه داد تا به مطلع خورشید رسید (که این آیات اشاره به گرد بودن زمین دارند چون داشت به سمت غرب می رفت اما سر از شرق در آورد) و در آنجا به قومی رسید که برهنه بودند (احتمال بسیار بالا بومیان آمریکا) سپس ادامه داد تا به قومی رسید که کلامی نمی فهمیدند و از او خواستند تا برای حفاظت از یاجوج و ماجوج برای آنها سدی بسازد و او اینکار را انجام می دهد. (احتمال بسیار بالا آن مردمان چینی ها بودند و ان سد هم دیوار چین بوده باشد.) در مورد کلمه ی ذوالقرنین احتمالا این کتیبه راه گشا باشد:
از نکات کلی ای که در این چند گروه از آیات بیان کردم می توان این گمانه را بوجود آورد که ذوالقرنین همان سلیمان (ع) است همان کسی که در گذشته شیراز را تختگاه او می دانستند و اکنون به تخت جمشید معروف است:1. در مورد ذوالقرنین آمده است: او را در زمین صاحب قدرت کردیم و از هرچیز به او عطا کردیم. همینطور در قرآن به نقل از سلیمان (ع) گفته:" أُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ": همه چیز به من داده شده است. 2. در مورد داوود(ع) آمده:" وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ" آهن را برایش نرم کردیم و در مورد سلیمان (ع) آمده است: "وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ" سلیمان میراث داوود را بدست آورد به اضافه ی اینکه : "وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ" می توانست مس گداخته تهیه کند. در مورد ذوالقرنین هم آمده است به جایی رسید و قومی را دید که از او خواستند برای حفاظت از آنها در برابر یاجوج و ماجوج سدی بسازد: او از آنان خواست قطعات آهن بیاورند و بین صدفین بریزید و بادمیدن و گداختن آنها و ریختن "قطر" یا مس گداخته بر روی آن "ردمی" یا سدی بین آنان بوجود آورد. 3. ذوالقرنین می توانست مسافت های طولانی را طی کند و به شرق و غرب زمین برود، که اگر قول قوی در این باره که او پادشاهی ایرانی بوده را بپذیریم می توان کتیبه ی پادشاه صاحب دو بال را هم به معنی (ذوالقرنین= صاحب دو بال) شاهد بر این امر بگیریم . از طرفی در قرآن در مورد سلیمان (ع) هم آمده است: باد مسخر سلیمان بود. و در غرب اینطور مطرح شده که سلیمان قالی پرنده داشته است.(یا حداقل یک وسیله ی پرنده) 4. سلیمان منطق الطیر داشت (حتی کلام مورچه و پرندگان را هم می فهمید) و ذوالقرنین هم با اینکه به قومی رسید که "لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا" باز هم توانست با آنها ارتباط برقرار کند. 5. ملک سلیمان در منطقه ی بابل بوده و سلطه ی ذوالقرنین هم در این منطقه بوده است. 6. ساخت دیوار چین در پنج قرن قبل از میلاد به اوج خود رسیده است که این زمان حاکمیت ذوالقرنین است.
در مورد اینکه چرا ذوالقرنین و سلیمان جدا جدا در قرآن آمده اند مثال دیگری هم در این زمینه وجود دارد؛ در مورد حضرت یونس یک جا اسم ایشان آمده و اشاره به سوار شدن بر کشتی و ادامه داستان دارد (که در سوره ی یونس بیان شده) و در جای دیگر او را ذالنون (انبیاء،87) خطاب کرده است.
پس نتیجه میگیریم
گیلگمش یا جمشید (شید از شیدایی و خورشید گونگی است) همان دیسک خورشید بالدار و یا ذوالقرنین است. البته خورشید بالدار یا دیسک بالدار در قسمت های وسیعی از یافته های باستان شناسی وجود دارد و تقریبا می شود گفت در تمام دنیا پیدا شده است! یعنی ذی القرنین طبق قرآن دور دنیا سفر کرده است.
از طرفی در داستان گیلگمش آمده که پدرش پادشاه روحانی بابل بوده (احتمالا داوود (ع) اولین پادشاه الهی بابل و پدر سلیمان که در ادبیات ما به طهمورث و جمشید معروفند) و اینکه گیلگمش خورشیدی تابان (جمشید هم در واقع اسم نیست بلکه توصیفی از شاهی درخشان چون شید یا خورشید است ) بوده و دوستانی دیو مانند و غول پیکر مثل انیکدو دارد که برای او غواصی می کند و از زیر دریا خبر می آورد. و جنیان را به فرمان دارد و در واقع لشکری از جنیان داشته است. و زنی کافر به نام ایشتر ( جن آستاروت, , ASTAROTH ) در داستان هست که گیلگمش جنیان را به ریاست دوستش حکیم جیبانی به جنگ با او می فرستد.
جالب اینجاست که تا صد سال پیش مردم ایران زمین تخت جمشید را تخت سلیمان می نامیدند.
پس جمشید یا شاه تابان همان خورشید بالدار یا گیلگمش است و هوآنگ دی هم همان ذوالقرنین و ذوالقرنین همان سلیمان نبی (ع) می باشد.
و در آخر آیا یما در هند و ادیسیوس در یونان هم ، همان حضرت سلیمان نبی هستند؟
و الله اعلم. . .!
برای مشاهده ی پربازدیدترین مطالب، اینجا کلیک کنید
در صورت علاقه به موضوعات جن،شیطان پرستی و موجودات فضایی اینجا را کلیک کنید
مطالب مرتبط
ستاره ی شباهنگ عامل اصلی انحراف در تمدن های باستانی و ادیان الهی...
کمربند اوریون خاتسگاه شیاطین (بخش دوم امریکای جنوبی)
کمربند اوریون خاتسگاه شیاطین (بخش اول مصر)
اقامتگاه شیطان کجاست؟؟ ، چرا ستاره ی پنچ پر ؟؟ ارتباط بین ستاره ی صبح و جوکر چیست؟؟
کلیسا کدام خدا را می پرستد؟ (قسمت اول)
آیا پنجه یا دست ابولفضل (ع) نمادی الحادیست؟؟ +عکس
نظرات شما عزیزان:
عارف بزرگ عبدالکریم جیلی در کتاب انسان کامل اطلاعات جالبی درباره ذوالقرنین و یاجوج ماجوج داده و در بخشی از این اطلاعات میگه که از شخص خضر شنیده. بنظر میاد یاجوج ماجوج در قطب جنوب بودند. و در قطب شمال هم سرزمین و قوم دیگری بوده که الهی بودند. ذوالقرنین اسکندر مقدونی یا کوروش نبوده و بلحاظ تاریخی تقریبا همدوره خضر بوده که بنا بر احادیث خضر الان باید حدود شش یا هفت هزار سالش باشه. تاریخ واقعی توسط شیاطین و جبهه شیطان تحریف و نابود شده اما در آخرالزمان فاش خواهد شد. هرچند الان هم عده ای،مثلا علوم غریبه کارها حلقه قزوین شاگردان علامه زرآبادی داستان رو میدونند.
اولا ذوالقرنین پادشاه و یا کشور گشا نبوده مث یه جهانگرد و سیاح بوده ..درحالی که کوروش پادشاه و کشور گشا بوده ..دوما ذوالقرنین بهش وحی میشده درحالی که کوروش اصلا هیچ ادعایی نکرده در این مورد..سوما ..ذوالقرنین موحد و یکتاپرست بوده ..و انسان مصلح و صالحی بوده درحالی که در قسمت دوم استوانه ی کوروش خودش نوشته من بت خانه ها رو احیا کردم ..از مردوک خدای بابل طلب یاری میکنه و چن خدای محلی رو ستایش میکنه ..کوروش یکتاپرست نبوده وصله ی یکتاپرستی رو نچسبونین بهش ..
چهارما سدی که توسط کوروش ساخته شده در قفقاز اصلا ۱۰۰% معلوم نیست که توسط کوروش ساخته شده اکثرا به این باور هست که توسط اردشیر بابکان ساخته شده ..حالا بالافرض بگیریم کوروش ساخته سدی که تو قفقازه جنسش از سنگ و خاکه نه آهن و مث ..
پنجما ..اصلا معلوم نیست و سندی مکتوب نیست که کوروش به شرقی ترین نقطه ی زمین رفته ..بیشتر فتوحات توسط داریوش انجام شده ...
https://fa.wikipedia.org/wiki/ذوالقرنین
چی میگی مرد حساب؟
با سلام خدمت دوستان. ممنون از مطالبی نوشته شده در این سایت.
پیشنهاد می کنم بر اساس منطق و مدارک معتبر تاریخی و بدون تعصب در مورد مسائل نظر بدهیم. با توجه به آیات قران که در پاسخ به سؤال یهودیان از پیامبر در مورد ذوالقرنین امده اند و نیز تحقیقات تاریخی عبدالکلام آزاد و مطابق با نظر علامه طباطبایی، محتملترین فرد، کوروش کبیر است. او نه تنها بت پرست نیست بلکه مورخان بسیاری از فضایل اخلاقی او سخن گفته اند. در مورد شباهت سلیمان، جمشید و ... که نویسنده محترم اشاره کرده اند باید بگویم اینها ناشی از الهام گرفتن تمدنها از هم و اینکه یک افسانه ممکن است به صورت های مختلف روایت شود می باشند. همچنین حضرت سلیمان هم به ذوالقرنین ارتباطی ندارد چون سلیمان پیامبر است و قران می گوید ذوالقرنین پیامبر نیست بلکه بنده صالحی هست. ضمنا وسعت امپراطوری سلیمان کوچک و محدود به اورشلیم و اطراف آن بوده در حالی که ذوالقرنین به قول پیامبر شرق و غرب عالم را فتح کرده است. سد ذوالقرنین هم در تنگه داریال قفقاز قرار داشته است. اینکه گفته شده آن سد تا آخر الزمان باقی است در واقع استعاره است زیرا مسلم است که پس از 2500 سال نمی تواند سرپا باشد. عبور یاجوج و ماجوج از این سد و ... به معنی عبور فیزیکی نیست بلکه به نظر من کنایه ای از برتری سیاسی اقتصادی است که این قوم پیدا می کنند.
{ لازم است به طور مختصر بگویم که قوم یاجوج و ماجوج که کوروش در مقابل انان سد ساخت قوم خزر بودند که از ترکان منطقه قفقاز بودند که بعدها یهودی شدند (یهودیان اشکنازی) و اجداد یهودیان اروپا را تشکیل دادند همانهایی که در اویایل قرن بیستم به بهانه دو جنگ جهانی به فلسطین کوچانیده شده و کشور اسرائیل را ایجاد کردند. در حال حاضر این مردمان عملا با نفوذ در کشورهای قدرتمند اقتصاد و سیاست دنیا را کنترل می کنند و به نظر من این همان بازگشت یاجوج و ماجوج اشاره شده در قرآن است و از همه ایرانیان خواهشمندم به جای عبارت دریای خزر، دریای کاسپین (قزوین) و یا دریای مازندران را به کار برند. این مساله به اندازه خلیج پارس برای ما مهم است.}
پاسخ: کاربر عزیز جناب امیر: سلام ، تشکر از نظرتان با آرزوی موفقیت برای شما "تیم مدیریتی وبلاگ antifreemason"
پاسخ: کاربر عزیز جناب احمد: سلام ، تشکر از نظرتان با آرزوی موفقیت برای شما "تیم مدیریتی وبلاگ antifreemason"
با توجه به آیه ی مذکور ، این دیوار ، زمانی که قیامت فرا میرسه نابود میشه و این بدین معنیه که هم اکنون باید این دیوار وجود داشته باشه و مسلما اون دیوار ، دیوار چین نیست ، چون طبق آیات سوره ی کهف ، جنس این دیوار از آهن و مس هست و دیوار چین از آجر یا خشت . و چنین دیواری وجود مادی نداره . از طرفی افعالی که ذوالقرنین داره استفاده میکنه ، افعال ملوکانه هست که فقط خدا در مورد خودش اینگونه سخن میگه . مثلا خدا میفرماید انا انزلناه فی لیله القدر . ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم . در اینجا از " ما" ی ملوکانه خدا استفاده کرده . جالب اینجاس که ذوالقرنین هم از اینگونه افعال استفاده کرده . آیه ی 87 سوره کهف میفرماید : " (ذوالقرنین) گفت : اما کسی که ستم کرده او را عذاب " خواهیم " کرد . " و در آیه ی بعد کاملا از لفظ " ما " استفاده میکنه . این شخص کیه که حتی پیامبر مکرم اسلام هم اینگونه افعال رو استفاده نکرد . این نشون میده مقام ذوالقرنین از سلیمان هم بالا بوده ، چه برسد به گیلگمش و جمشید و . . .
به نظر میرسه خداوند در آیات مربوط به ذوالقرنین کاملا رمزآلود و کنایه آمیز سخن گفته که با تطبیقهای مادی و ظاهری ، نمیشه به فهم این آیات رسید . مثلا در عبارت " محل طلوع خورشید " , ما مبنای مشخصی واسه درک این محل نداریم . مثلا نمیشه گفت محل طلوع خورشید ، قطعا چینه . خب از نظر چینیها ، آمریکا محل طلوع خورشیده . چون قبل از اینکه خورشید به چین برسه ، اول به آمریکه رسیده . از اینجا میشه فهمید این قسمت از آیه کنایه از اتفاق یا چیزی داره . پس محل طلوع خورشید ، جای دقیقی نیست که بعد بگیم فلان جا بوده و مثلا آب سیاه هم همون دریای سیاهه .
اما درمورد نماد دیسک بالدار یا خورشید بالدار باید بگم این نماد ریشه در مصر باستان داره و اینکه این حلقه ی بالدار در نماد اهورا مزدا اومده ،باید بگم زمانی که ایران مصر رو تصرف کرد ،از نمادهای مصر تاثیر گرفت و در واقع اینگونه نمادها از مصر وارد فرهنگ باستانی ما شد . این نماد در مصر باستان ، نماد " هدیت " یکی از خدایان مصر باستانه . آلیستر کرولی ، نویسنده ی کتاب " قانون " یا " شریعت " ، که بلا تشبیه ، قرآن صهیونیستها و کابالیستهاست و ادعا میکنه که جنی به نام آیواز مطالباین کتابو بهش دیکته کرده ، به وفور از لفظ هدیت استفاده میکنه . اگر بپذیریم که این کتابو یک جن بهش دیکته کرده ،توجه به این بخش از کتاب جالب میشه : " بشتابید همه ی شما و سری را بیاموزید که تا کنون آشکار نشده است ! من هدیت ، مکمل نو عروسم هستم . " فصل 2 - آیه 2 . با توجه به این جمله ، هدیت در واقع یکی از شیاطینیه که آلیستر کرولی توسط آیواز با اون ارتباط داشته . در فصل 3 آیه ی 38 و در انتهای آیه ، کاملا به بالدار بودن هدیت اشاره میکنه .. با این تفاسیر ، بی ارتباطی خورشید بالدار به عنوان نماد پرواز انسان ، بی اعتبار میشه . این شبهات و ایرادات به قیاسهای حضرتعالی وارده ونمیشه دقیقا بگیم ذوالقرنین ، فلان شخصیته . و اینکه از هیچکدوم از افرادی ک
پاسخ:کاربر عزیز جناب احمد : سلام ، تشکر از نظرتان با آرزوی موفقیت برای شما "تیم مدیریتی وبلاگ antifreemason"
پاسخ:کاربر عزیز جناب سعید: سلام ، تشکر از نظرتان با آرزوی موفقیت برای شما "تیم مدیریتی وبلاگ antifreemason"
معصومین علم غیب دارند نه محققین در این زمینه
کوروش بزرگ فقط در تخیلات ایرانیها
همه تاریخش مزیف وجعلیست بدست برفسور یهودی فرتسی
تحقیق کن غافل نباش
پاسخ:کاربر عزیز جناب م عطار: سلام ، تشکر از نظرتان با آرزوی موفقیت برای شما "تیم مدیریتی وبلاگ antifreemason" ضمنا ، چشم غافل نمی باشم ...
پاسخ:کاربر عزیز جناب اریایی: سلام ، تشکر از نظرتان با آرزوی موفقیت برای شما "تیم مدیریتی وبلاگ antifreemason"